از روز سهشنبه ۲۲ سپتامبر سال جاری مراسم ۷۵ سالگی سازمان ملل متحد که دارای ۱۹۳ عضو است، برگزار میشود. این بار به سبب همهگیری کووید ۱۹ در این مراسم فقط ۱۷۰ تن از سران کشورها به صورت مجازی شرکت میکنند. پیشران این مراسم، توافق تاریخی اسرائیل، امارات متحده عربی، و بحرین است که روز ۱۵سپتامبر در واشینگتن به صورت حضوری انجام شد، و طی آن سه کشور به میزبانی کاخ سفید به توافقی تاریخی رسیدند.
اکنون آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل مصمم است از زمینه تهدید مشترکی که بیماری کووید ۱۹ ایجاد کرده است، استفاده کند و کشورهای جهان را دستکم تا پایان سال ۲۰۲۰ به نوعی آتشبس فراخواند. در جهتی متقابل با این حرکت و به نقل از رسانهها برخی مقامات بلندپایه اسرائیل توافق این کشور با امارات متحده عربی و بحرین را آغاز حرکتی در جهت محوریت دادن به مقابله با تهدیدهای ایران تعبیر کردهاند.
قطعاً حفظ صلح و امنیت بینالمللی نیاز به موتورهای متحرکه متعددی دارد که وجود سازمانهای بینالمللی یکی از آنها است. اما اتحاد و توافقهای بین دولتهای مختلف نیز برای آمادگیهای جنگی اهرم دیگری است که هدف آن حفظ صلح از طریق آمادگی برای جنگ است. تمرکز این مقاله بر میزان توانایی جمهوری اسلامی ایران و فلسفه سیاسی آن در استفاده از ابزارهای موجود در نظام بینالملل برای بقا و حفظ صلح است.
سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است: در علم سیاست باوری وجود دارد که سیاست خارجی و داخلی را مرتبط و متصل به هم میداند و در حقیقت سیاست خارجی را ادامه سیاست داخلی با ابزارهای دیگر دانسته و آن دو را جداناشدنی تلقی میکند. با این دیدگاه آن چه در سالهای اخیر و در سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران مشاهده میکنیم مشابه الگوی «سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است» مینمایاند. جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور دچار ناکارآمدی است. فقر، فساد، بیبرنامگی و استفاده از ساختار پیچیده و مهرههای امنیتی که بتوانند بحرانها را مدیریت کنند بر همه ابعاد اداره مملکت سایه افکنده است. تهدید و ارعاب به قصد ساکت کردن و به زانو درآوردن افراد و مخالفان سیاسی در جامعه به کار میرود تا قدرت مرکزی آن طور که خود تشخیص میدهد به اداره مملکت بپردازد بدون این که با نظر مخالف و یا حتی موازی مواجه شود. انتخابات بهمنماه سال ۱۳۹۸ این انحصار را در قوه مقننه نیز فراهم کرد تا کوچکترین نظر مخالف را که میتواند پس از عبور از فیلترهای نظارتی بر زبان بیاید سرکوب کند.
این الگو را با وضوح بیشتری در فاصله بین جنبش سبز تا اعتراضات سال ۱۳۹۷، به شکل سرکوب شدید، ناپدید شدن افراد، و کشتار تظاهرکنندگان مشاهده میکنیم. اعدام مشکوک و مرموز نوید افکاری، احکام سنگینی که برای شرکت در تظاهرات و رویدادهای سال ۱۳۹۷ صادر شده و بسیاری مسائل داخلی دیگر تجلی نوینی از این سیاست است و به خوبی روش رویارویی با مسائل منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی را نیز میتوان در آن مشاهده کرد.
در سیاست خارجی: الگوی رفتاری سیاست خارجی ایران بر مبنای ادامه سیاست داخلی کاملاً مشخص است. ناگفته پیدا است که جمهوری اسلامی در قبال توافق تاریخی اسرائیل و امارات متحده و متعاقب آن با بحرین چه سیاستی را دنبال خواهد کرد؛ یا در قبال سیاست فشار حداکثری و تحریم آمریکا چگونه عمل خواهد کرد؛ و یا در صورتی که کار به رویارویی نظامی محدود بکشد تا چه حد واکنش نشان خواهد داد. در ادامه همین سیاستها است که مثلاً ناسازگاری با سایر کشورهای منطقه مانند عربستان را میتوان به روشنی درک کرد.
اتفاقاً، جمهوری اسلامی ایران و عربستان هر یک با سیاق و روش خود از ملت فلسطین و تشکیل یک دولت فلسطینی حمایت میکنند. در حالی که از منظر راهبردی این میتواند یک نقطه قدرت و اتصال بین دو کشور باشد، در عمل چنین اتفاقی نیفتاده و نه تنها اتحادی بین ایران و عربستان شکل نگرفته بلکه کار به خصومت و دشمنی نیز کشیده شده است. ایران در سیاست داخلی هیچ گروه منتقد و دگراندیشی را نمیپسندد و خواهان در اختیار داشتن قدرت مطلق و منحصر به فرد است. به همین روال و سیاق نمیتواند با هیچ کشور دیگری در منطقه به سازش و توافق و تجمیع قدرت برسد تا اهداف منطقهای به صورت جمعی تامین شود. ایران با اتحادیه اروپا هم علیرغم همسوییهایی که در برخی مسائل و منافع موجود دارد نمیتواند جبهه واحدی تشکیل بدهد و احتمالا حتی با چین و روسیه نیز چنین اتحاد و اتفاقی رخ نخواهد داد.
به تجربه مشاهده شده که جمهوری اسلامی ترجیح میدهد با یک فرد یا گروههای کوچک نامرئی علیه دیگران متحد شود. در سیاست خارجی این گرایش به کار کردن با حماس، جهاد اسلامی و حزبالله بدل میشود. یا درنهایت همان طور که در تاریخ چهل ساله اخیر مشاهده کردیم، نزدیکیهای محدود با اروپا برای اعمال فشار به آمریکا سیاست مورد نظر ایران است؛ و حتی در داخل اروپا از یک کشور برعلیه کشور دیگر استفاده میکند.
کار با افراد و گروههای کوچک در مسائل خارجی معمولاً به نوعی رابطه تبدیل میشود که جهت حرکت آن ضد قدرت مرکزی است و میتواند ماهیت تروریستی پیدا کند. این شکل رابطه را در عراق، یمن، و لبنان و تا حدودی هم در عربستان و بحرین میتوان مشاهده کرد.
عضویت ایران در برجام تنها یکی از تعهدات بینالمللی ایران است. خلاف آن چه ممکن است در ظاهر به نظر برسد، این عضویت فقط محدود به یک پیمان چندجانبه نیست بلکه عملکرد ایران از نظر امنیت جهانی اهمیت دارد. برجام به قصد ممانعت از ساخت تسلیحات اتمی ایجاد شد به همین دلیل هر اقدام ایران که در آن شائبه ایجاد توانایی برای برهم زدن امنیت بینالمللی احساس شود، نه تنها میتواند واکنش اعضای برجام بلکه واکنش جهانی را نیز برانگیزد. به همین اعتبار و در نقطه مقابل، پایبندی ایران به این تعهد میتواند به امنیت جهانی کمک کند.
در خلال مذاکراتی که به امضای برجام انجامید، حلقه قدرت مرکزی و تصمیمگیری سیاسی در ایران تصمیم گرفت به جای این که از موقعیت پیش آمده بهرهبرداری کند و به استحکام رابطه با آمریکا بپردازد، فقط اجازه بدهد که وزیر امور خارجه (محمدجواد ظریف) در نقش رابط سیاست خارجی با وزیر امور خارجه وقت آمریکا (جان کری) در خیابانهای ژنو قدم بزنند و به جای سند همکاری، «حرف» تحویل آمریکا بدهد.
در مقطعی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، تصمیم به خروج از برجام گرفت، ایران به جای اینکه به محکمتر کردن روابط خود با اروپا بپردازد و در مواردی که رفتار ایران مورد انتقاد اتحادیه اروپا است، اطمینانسازی کند و با قبول تعهدات جدید در رفتارهای منطقهای، موشکها، حمایت از گروههای نیابتی و غیره به توافقهای اطمینانبخش برسد، تصمیم گرفت که قدم به قدم از تعهدات برجامی بکاهد و خودش را در مخمصهای قرار بدهد که اکنون به تار مویی وابسته است.
رابطه ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی - نتایج سفر رافائل گروسی دبیر کل سازمان بینالمللی انرژی اتمی به ایران و به دنبال آن اجازه ایران برای اینکه نمایندگان آژانس بتوانند از دو سایت مشکوک بازرسی کنند نشان میدهد که: این بازرسی نه به عنوان یک اصل بلکه به عنوان یک استثنا پذیرفته شده است. در حقیقت تا زمانی که ایران عضو برجام، و عضو پیمان منع گسترش اتمی (NPT) است و فعلاً به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی این پیمان را پذیرفته، متعهد است در چارچوب مقررات نظارتی (پادمان) تقاضای بازرسی آژانس را بپذیرد حتی اگر اطلاعات آژانس بر مبنای اطلاعات جاسوسی توسط یک دولت خارجی (اسرائیل) باشد که به دلیل اهمال خود ایران از انبار مدارکی از داخل کشور به سرقت رفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در عمل، ضمن این که ایران تسلیم تقاضا برای بازرسی شده است، با چنین رفتاری برای آژانس ایجاد اطمینان نمیکند که از فرصتها استفاده نخواهد کرد و قصد افزایش توان اتمی نظامی را ندارد. همان طور که پس از خروج آمریکا از پیمان برجام، ایران به دنبال یک سلسله مانورهای حساب شده و نادیده گرفتن حد نصابهایی که در توافق تعیین شده، اورانیوم با درجه غنای غیرمجاز و مواد غنی شده بیش از حد مجاز تولید کرد، اما زمزمههای مونتاژ سانتریفیوژهای جدید با انفجار در سایت اتمی نطنز متوقف شد.
کمی قبل از این اقدامات در ژانویه امسال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه برون مرزی قدس و ابومهدی المهندس رهبر شیعیان کتائب حزبالله و از فرماندهان میدانی حشد الشعبی عراق که مورد حمایت ایران است، توسط یک هواپیمای بدون سرنشین هدف قرار گرفتند و کشته شدند. این کار زمینه را برای یک درگیری نظامی بین آمریکا و ایران فراهم کرد. بسیاری معتقدند جنگ سرد بین ایران و آمریکا ممکن است تا پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر به یک درگیری نظامی بدل شود. برخی دیگر معتقدند مایک پمپئو درصدد است تا به هر قیمت شده چنین رویارویی نظامی حتماً اتفاق بیافتد و دونالد ترامپ هم از آن استقبال میکند. از نگاه برخی دیگر این همان سورپرایز ماه اکتبر است که طرفداران ترامپ و بخشی از ایرانیان وابسته به اوپوزیسیون فعال در خارج از کشور منتظر وقوع آنند. به باور گروه دیگری از مردم و بر مبنای گفتار مایک پمپئو تا چند روز دیگر مکانیسم ماشه به حرکت درمیآید و کلیه تحریمهای شورای امنیت علیه ایران فعال میشود.
البته آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی توانایی اعمال تحریمهای یکجانبهای خواهد داشت و دیگر دولتها نیز کمابیش از آن تبعیت خواهند کرد ولی بعید است این تحریمها در شکل قبل از امضای توافق اتمی و با تایید شورای امنیت باشند، گرچه در ظاهر به آن شباهت خواهند داشت. هدف آمریکا وادار کردن ایران به مذاکره است ولی گویا اصولاً نحوه اجرای تحریمها برای ایران تفاوتی ندارد. ایران تصمیم ندارد با ابزار مذاکره و گفتوگو به این همه فشار پایان بدهد. بیشتر به نظر میرسد ایران تصمیم دارد، عالماً عامداً، با خرید تسلیحات از چین و روسیه، و یا بزرگنمایی توان سایبری خود، قدرت موشکی، دریایی و زیردریاییاش عملاً خواست بخشی از حاکمیت آمریکا برای یک حمله نظامی بر نقاط خاص ایران یا درگیر کردن ایران در یک رویارویی نظامی را به واقعیت مبدل کند. نباید فراموش کرد که تحت شرایط تحریم خرید تسلیحات برای ایران یعنی فروش نفت قاچاق به قیمتی ارزانتر از آب شور و خرید تسلیحات چینی به قیمتی چندین برابر قیمت بازار.
تا انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا حدود ۴۵ روز باقی مانده است. گرچه معلوم نیست ورود به یک درگیری نظامی که در آن سخن از واکنشی هزار برابر قویتر است به نفع هیچ یک از طرفین باشد؛ ولی داشتن یک برنامه مشخص، و نه مقطعی، برای گفتوگو و مصالحه میتواند هم منافع ملی ایران را تامین کند و هم تضمینی برای امنیت منطقه باشد. به عبارت دیگر جایگاه ایران را از قدرتی که در منطقه در منازعه و چالش دائمی است به قدرتی بدل کند که با منطقه در تعامل سازنده است.
جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه کارولینای شمالی